kharesh

...

kharesh

...

هنر

 

سلام !

   می دونین چرا من گرافیتی رو بعنوان یه هنر نو براتون معرفی کردم ؟ چرا اصلا همچین چیزی رو باید انتخاب کنم و اونو معرفی کنم ؟ چرا این همه وقت گذاشتم برای توضیح دادن در موردش و...

    برای اینکه میخوام در مرحله اول من و شما با جدیدترین و دوست داشتنی ترین هنرهای روز آشنا بشیم و در مرحله بعد بهتون بگم که همین گرافیتی ( Graffiti ) که یه کار ساده و خیلی قدیمیه و میشه گفت از زمان بوجود اومدن آدم رو زمین وجود داشته به عنوان یه هنر جدید معرفی میشه و با کمک خلاقیت و فکر به وسیله ای برای گفتن حرفای مردم تبدیل میشه. گروه های مختلف با طرز فکرای مختلف و تخصص های متفاوت میان و حرفای خودشون رو درقالب هنر و توی تریبون گرافیتی به گوش مردم می رسونن و اینجاست که بعضی گروه ها وجود خودشن و شناسنامه خودشون رو نشون مردم میدن.

   این هنر توی بیشتر کشورهای دنیا غیر قانونیه و دلیلش هم معلومه و اون هم اینه که بیشتر مردم دوست ندارن دیوار خونشون یا مغازشون رنگ رنگی بشه و معمولا طرح هایی که اصولا خودشون ازش خوششون نمیاد روی دیارهاشون ببینن . اما حوصله لازمه و صبر برای موففیت یه هنر جدید و جا نیفتاده . مطمئنا تا حالا دیوارهای زیادی رو تو شهر خودتون و جاهای دیگه دیدین که بوسیله اسپری رنگ شدن و یا یادگاری نوشته های زیادی دیدین که ترکیبی خاص و جالب دارن و دقت شما رو جلب میکنن . نقاشی های دیواری آماتوری رو دیدین که شما رو به فکر فرو برده و یا تنتون از دیدنش لرزیده و همانا همین دلیل هم بزرگترین مانع قانونی شدن و همه گیر شدن این هنر هستش . کاملا قابل درکه که هیچ حکومتی و هیچ مسئول سیاسی نمیتونه چنین تریبونی رو برای حرفایی که نمیتونه اونو سانسور و یا سازماندهی کنه و نمیدونه اصلا چی میخوان بگن قرار بده . اما یه هنرمند متعهد هیچ وقت نمیاد هنرش رو برای تخریب مورد استفاده قرار بده و هر حرفی که یک هنرمند متعصب و روشنفکر میزنه ولو تلخ و گزنده برای درست کردن و برای وصل کردنه ٬ نه فصل کردن . اما کجاست دست یاری میون مسئولان !! کجاست دل سوزنده ای برای حل مشکلای مردم ؟ کجاست اون دلی که برای هنر و برای رشد بسوزه ؟ نه تنها گرافیتی و بلکه تمام هنرهای دنیا دارن قربانی تعصب ها میشن . ایرانی که بزرگترین هنرمندان و دلسوز ترین مسئولان و دموکرات ترین پادشاه ها رو به خودش دیده چرا باید حالا گورستانی از هنرمندانی باشه که حتی اسمشون هم فراموش شده ؟ من موفق یا مخالف هیچ گروه سیاسی و جناحی نیستم اما با چشم ظعیف خودم دارم میبینم که چقدر استعداد و هنر داره تلف میشه و چقدر توانایی و فکر سرکوب میشه !! چرا یه جوون ایرانی و پرمغز خودش رو با چیزایی مشغول میکنه که نمیدونم واقعا متوجه هست یا نه که چقدر باعث عقب افتادگیش شده ؟ چرا این همه علم و هنر اونقدر مهجور میمونه که هنرمند و عالم صلاح میدونه کنج خونه و یا مغازش بشینه و هیچ حرکتی نکنه ؟ چرا دل ها همه پر و دست ها همه خالین ؟ همه شاکی دلسوخته و در عین حال بی حال و بی انرژی هستن . مطمئنم که همتون کسایی رو میشناسید که با خودتون گفتین اگر کمی بیشتر همت کرده بود و یابیشتر بهش بها میدادن و یا شرایط بد زندگش اقتضا نمیکرد حالا یکی از برگترین ها در رشته خودش شده بود .

   به خدا قسم این همه درد و این همه ضعف فقط و فقط از خودمونه و خودمون هستیم که آینده رو شکل میدیم و آینده که مثل خمیری کاملا ارتجاعیه ٬ تو دست خودمونه و هیچ کس نمیتونه اونو  به زور ازمون بگیره و خود خودمون هستیم که گاهن شکل دادنش رو به دس دیگران میدیم و شریک هایی برای تعیین آیندمون بوجود میاریم . اشتباه نکنید شریک زندگی رو نمیگم ! شریک تصمیم گیری رو نمیگم بلکه شریک حق و عقل رو میگم که شما نباید حق خودتون رو و عقل خودتون رو حتی به کسی قرض بدین چون در این صورت نباید مطمئن بمونیم که ممکنه طرف اونو بهمون پس بده ٬ باید مث سنگ به حق و داشته های خدادایتون بچسبید تا آدمی موفق باشین و جامعه ای موفق درست کنید.